شبگرد تنگ حوصله اینجا چه می کند ...؟
انگار بلوکه کرده دل را ؛ یارای تکانی نیست ...
و ین داغ دیده اینجا چه می کند؟!!
من مانده بی جان
او ملک کرده بی جان ...
راه که میرو د ...ای جان...
دل میبرد از جان
تو مه روی ستاره ؛ قدری آرامتر بردار قدم از قدم
انگار وزن تمامی عاشقان را من می کشم
دل می گوید اینان را من نیستم
انگار با دیده مُسکِر خورده مست
می بافد بهم دیده دیده ...دل به من چه؟
م . ن
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.